اولین نمایش فیلم "باغ مخفی" در همه سینماهای آنلاین در تاریخ 1 سپتامبر سال 2020 برگزار شد. این داستان مری لنوکس (دیکسی اگریکس) دختری است که در هند در یک خانواده ثروتمند انگلیسی متولد شد و از عشق مادری محروم شد. ما به شما خواهیم گفت که چگونه فیلم "باغ مخفی" فیلمبرداری شده است ، آنچه در طرح اقتباس جدید بیشتر لمس می شود و چگونه چنین شخصیت های شگفت انگیز و مرموزی خلق شده اند.
رتبه بندی: KinoPoisk - 5.5 ، IMDb - 5.5.
درباره طرح
ناگهان ماری یتیمی مجبور می شود به عمارت عموی خود که در رازهایی در انگلیس است ، منتقل شود. این قوانین برای ترک اتاق و گشتن در راهروهای یک خانه عظیم کاملاً ممنوع است ، اما روزی مری دری دری مخفی را کشف می کند که به دنیایی شگفت انگیز منتقل می شود و در آنجا هر آرزویی واقع می شود - یک باغ مرموز ...
پس از مرگ پدر و مادرش ، یتیم نزد عمویش آرچیبالد کراون (کالین فرث برنده اسکار و بفتا) به انگلیس فرستاده می شود. وی زیر نظر خانم مدلاک (جولی والترز برنده BAFTA) و کنیز مارتا (ایسیس دیویس) در املاک میسلوتوییت در استان یورکشایر زندگی می کند.
مری پس از ملاقات با پسر عموی بیمار و به دام افتاده خود ، کالین (ادان هیهورست) ، شروع به کشف اسرار خانوادگی می کند. به طور خاص ، او یک باغ شگفت انگیز را کشف می کند که در وسعت املاک Misselthwaite گم شده است.
هنگام جستجوی سگ ولگردی که مری را به سمت دیوارهای باغ هدایت می کند ، با دیکن (امیر ویلسون) برادر خدمتکار ملاقات می کند. وی از نیروی شفابخش باغ برای بهبود پنجه معلول سگ استفاده می کند.
سه مردی که در این دنیا نمی گنجند ، با یادگیری بیشتر و بیشتر امکانات جدید باغ مرموز - مکانی جادویی که زندگی آنها را برای همیشه تغییر می دهد ، یکدیگر را شفا می دهند.
روزی آلیسون ، تهیه کننده فیلم
چندین اجرا و یک نمایش موزیکال برادوی براساس باغ رمز و راز روی صحنه رفته است ، چهار مجموعه تلویزیونی و چهار فیلم سینمایی فیلمبرداری شده است. نیروی خاصی در طرح وجود دارد که باعث می شود بارها و بارها به این داستان برگردیم. نویسنده آلیسون لوری می گوید: «فرانسیس الیزا برنت یکی از آن داستان هایی را تعریف کرد که تخیلات و آرزوهای نهفته را توصیف می کند. این داستان ها تجسم رویاهای کل جامعه است و موفقیت تجاری را برای تبدیل شدن به یک پدیده فرهنگی نادیده می گیرند. "
در واقع ، چیزی ساده و در عین حال جهانی در طرح کتاب وجود دارد. یک کودک تنها در یک املاک پوشیده از غبار یک باغ مخفی پیدا می کند ، نوعی مکان مخفی که در آن می تواند با نیروهای طبیعت و دوستی بهبود یابد و زخم های معنوی را درمان کند. این یکی از بزرگترین داستانهای کفاره است.
می پرسید چرا "باغ مرموز" دیگری؟ خوب ، از آخرین اقتباس کامل فیلم 27 سال می گذرد. نسل جدیدی از کودکان ظاهر شده اند که با این داستان مرموز ، جذاب و آموزنده آشنایی ندارند. علاوه بر این ، اکنون ما از طبیعت حتی دورتر شده ایم و لازم است که در مورد اهمیت و ارزش آن یادآوری شود.
اقتباس سینمایی ما در نوع خود بی نظیر است: معلوم شد که این تصویر محتوایی تر است ، مخاطب طرح آشکار را از نگاه مری دنبال می کند. مرزهای بین خیالی و دنیای واقعی بیش از فیلم های قبلی توهم انگیزتر می شوند.
باغ ما نیز دستخوش تغییرات شگرفی شده است و اکنون تا حد زیادی به کودکان بستگی دارد: ما این فرض را مطرح می کنیم که جهان پیرامون حیات وحش نسبت به خلق و خوی شخصیت ها واکنش نشان می دهد ، گویی که آنها می توانند با قدرت تخیل با محیط ارتباط برقرار کنند. جادوی باغ شروع به اطاعت از برخی اصول رئالیسم جادویی کرد.
از جمله اینکه ما فیلم را طور دیگری گرفتیم. ما می خواستیم به جای انتخاب مکان هایی در کنار M25 و ایجاد یک باغ در یک سایت درست در یک استودیو ، یک نسخه وحشی و گسترده از باغ بسازیم که فقط با تخیل ماری محدود شود. ما تصمیم گرفتیم در مشهورترین باغها در سراسر انگلستان عکسبرداری کنیم تا زیبایی چند وجهی طبیعت را به تصویر بکشیم.
در طول فیلمبرداری ، ما به سراسر انگلیس سفر کردیم. ما در برابر آبادیها و مردابهای متروکه شمال یورکشایر ، قوسهای شگفت انگیز زندگی و دشتهای سیل در باغهای Bodnant در شمال ولز ، درختان غول پیکر باغ های نیمه گرمسیری باغ های Treba در Cornwall کار کردیم.
ما از peatlands مرموز ماقبل تاریخ پازول وود در جنگل دین و باغ های معلق حیرت آور آیفورد مانور در سامرست بازدید کردیم و لیست ادامه دارد. دوست دارم باور داشته باشم که ما توانسته ایم طبیعت را با تمام تنوع و دقیقاً همان گونه که کودکان می بینند به تصویر بکشیم. ما از باغ های واقعی الهام گرفتیم و به جلوه های ویژه تولید شده توسط CGI اعتماد نکردیم.
به تعویق انداختن داستان یکی از تغییرات اساسی بود. در ابتدا ، حوادث این توطئه در سال 1911 اتفاق افتاد. ما تصمیم گرفتیم که بچه های امروز اگر داستان را خارج از دوران ادواردین ببریم ، بهتر دوست دارند اما در عین حال فضای گذشته را حفظ کنند. سرانجام ما در سال 1947 مستقر شدیم ، درست پس از پایان جنگ جهانی دوم. بنابراین ، ما توانستیم فاجعه مری را توضیح دهیم - او می توانست پدر و مادر خود را در هنگام شیوع وبا هنگام تقسیم هند انگلیس به پاکستان و اتحادیه هند از دست بدهد. املاک Misselthwaite هنوز در تلاش برای بهبودی از بازتاب جنگ است ، زیرا این عمارت یک بیمارستان نظامی را در خود جای داده است. غم و اندوه مریم را نه تنها از درون فرا گرفت ، بلکه او را نیز در بیرون محاصره کرد.
ما تصمیم گرفتیم برخی از شخصیت های ثانویه را کنار بگذاریم تا بر روابط اصلی این طرح تمرکز کنیم. برای ما مهمتر درام روانشناختی ارچیبالد داغدار بود که افسردگی خود را بر روی پسر بیمارش کالین نشان می داد. پسر از سندرم مونهاوزن تفویض شده رنج می برد ، که اساس طرح اصلی داستان شد. ما به دنبال درک بهتر اسرار غم و اندوه خانوادگی بود که میسلثوائیت را فرا گرفته بود. با تشکر از ارواح گذشته ، که شخصیت های تصویر را رها نکردند ، داستان شروع به شبیه شدن به نوعی داستان شبح کرد.
بازیگران با استعداد فوق العاده و تیم صداگذاری با هم همکاری کردند تا یک فیلم با کیفیت بسازند که در آن طراحی ، لباس ، تولید و موسیقی هماهنگ با یکدیگر ترکیب شود.
نقاشی "باغ مرموز" نه تنها در مورد کودکان ، بلکه در مورد دوران کودکی است. ما امیدواریم که برای بزرگسالان بازگشت به جوانی خود جالب باشد و نسل جدید بینندگان جوان خود را در یک داستان مرموز غرق کنند. رازهایی که به چشمانشان باز می شود و آنچه امید توانایی دارد ، بینندگان تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.
درباره کار روی فیلم
کتاب فرانسیس الیزا برنت ، باغ رمز و راز ، اولین بار در سال 1911 به طور کامل منتشر شد و از نوامبر 1910 تا آگوست 1911 در بخش های مجله آمریکایی منتشر شد. این رمان که در یورکشایر اتفاق می افتد ، کلاسیک ادبیات انگلیسی محسوب می شود.
برنت با آمدن به داستان خود ، رویكرد غیرمعمولی را در پیش گرفت و شخصیت اصلی را از یتیمی به طور سنتی ناخوشایند و ترحم انگیز به دختری بسیار سرحال تبدیل كرد. مری هنگام گشت و گذار در باغ مرموز ، می آموزد که زخم های ذهنی خود را التیام بخشد. این داستانی در مورد قدرت شفابخش عشق نیست. این داستان درباره تحول است که موضوعات ظرفیت محدود و قدرت تسخیرکننده طبیعت را لمس می کند. این یک داستان ماجراجویی برای خوانندگان جوان است ، مانند بسیاری از داستان های کودکان ، با دشواری های مختلف و پیچش های غیر معمول داستان پر شده است.
روزی آلیسون و دیوید هیمن تهیه کنندگان فیلم Heyday Films داستان هایی از تاریخ را پوشش داده اند که مخاطبان همه نسل ها را به خود جلب می کند. آلیسون اعتراف می کند: "این کتاب قدرت خاصی بر ما دارد که باعث می شود بارها و بارها به آن برگردیم." "ایده یک باغ مرموز چیزی بسیار ساده ، اما در عین حال جهانی است - یک کودک تنها در یک ملک بی سر و صدا یک باغ مخفی ، مکانی مخفی با قدرت جادویی پیدا می کند و زندگی خود را با کمک طبیعت و دوستی اصلاح می کند."
تهیه کننده ادامه می دهد: "این یک داستان بسیار تأثیرگذار است." - فکر می کنم همه بتوانند پیام اصلی طرح را درک کنند ، این است که هر یک از ما می تواند چنین مکان مخفی را پیدا کند و اگر در را باز کنید ، همه چیز در اطراف نور آفتاب غرق می شود ، همه چیز تغییر می کند و شکوفا می شود. موضوع یافتن راهی به بهشت درونی خودمان برای هر یک از ما آشنا است. "
آلیسون می افزاید: "این یکی از داستانهای بزرگ نجات است و از بسیاری جهات این داستان بسیار پخته است." "ما معتقدیم که این تصویر در درجه اول زنان را مورد توجه قرار خواهد داد ، اگرچه در طول نظرسنجی ها ما از این که چند مرد اعتراف کردند که The Secret Garden را دوست دارند متعجب شدیم."
آلیسون مثالی کاملاً گویا می زند. کالین فرث ، بازیگر نقش ارچیبالد کراون ، عموی مری ، آنقدر از فیلمنامه ای که از هاید برای او فرستاده شد بسیار هیجان زده شد و تصمیم گرفت تعطیلات خود را برای گرفتن قسمت قطع کند. تهیه کننده می گوید: "کالین فیلمنامه را خواند و نتوانست آن را رد کند." "او به شدت تحت تأثیر این داستان قرار گرفت."
هایمن معتقد است که اقتباس فیلم جدید در درک مخاطبان و همچنین فیلم های هری پاتر که وی تولید کرده جهانی خواهد بود. تهیه کننده لبخند می زند: "ما نه تنها برای کودکان در سن دبستان ، بلکه برای بزرگسالانی مثل من ، برای افرادی که شصت ، هفتاد و بیشتر هستند ، یک فیلم ساختیم."
آلیسون می گوید: "امروز حتی از طبیعت فاصله داریم ، گرچه بیش از هر زمان دیگری به آن احتیاج داریم. از همه مفیدتر داستان یک در کوچک است که از طریق آن می توانید قدم بزنید و پتانسیل بالقوه خود را که هرگز خوابش را هم نمی دیدید ، آزاد کنید. امیدوارم فیلم ما به یک مطالعه روانشناختی معنادار تبدیل شود که به وضوح نشان دهد رابطه با طبیعت چگونه است. "
آلیسون و هایمن پیشنهاد نوشتن متن فیلم اقتباسی جدید فیلم را از جك تورن ، نویسنده برجسته فیلمنامه نوشتند كه در كارنامه او فیلم های زیادی نه تنها در مورد دوران كودكی ، بلكه در مورد انزوا و ناتوانی ها نیز وجود دارد. از جمله می توان به فیلم های "معجزه" و "کتاب پیشگویی پسران" ، مجموعه های تلویزیونی "پوسته ها" و بازیگران ، و همچنین نمایش های "اجازه بدهید من" و "هری پاتر و کودک نفرین شده" را نام برد.
آلیسون می گوید: "هنگامی که شما شروع به کار بر روی موادی مانند Mysterious Garden می کنید ، خلاص شدن از این فکر دشوار است." این یک کلاسیک قدیمی خوب است که روز یکشنبه یک فنجان چای را تماشا می کنید. " - ما می خواستیم چیزی مدرن فیلمبرداری کنیم که مرتبط باشد و طنین خاصی داشته باشد. جک سبک کاملاً مدرن خودش را دارد. او می داند که چگونه احساسات و نحوه مکالمه کودکان را توصیف کند. بعلاوه ، وی علاقه زیادی به مبحث کودکان محروم و معلول دارد. فقط کافی است بگویم که او نمایشنامه اجازه بدهید در تئاتر رویال دادگاه را نوشت. با توجه به همه اینها ، ما فکر کردیم که او می تواند از پس آن برآید. جک قلبی بزرگ و روحی آسیب پذیر دارد. او می داند چگونه نرم ، تغزلی و خودجوش باشد ، بنابراین من می خواستم باور کنم که باغ رمز و راز او را قلاب می کند. "
ترون از کودکی از این کتاب خوشش می آمد. سپس او آن را به توصیه هایدی دوباره خواند و فهمید که در سنین هوشیاری رمان را حتی بیشتر دوست دارد. نویسنده می گوید: "این یک کتاب شگفت انگیز است ، با پیچ و تاب های بسیار باورنکردنی پیرامون یک دختر بدبخت که موفق می شود خودش را پیدا کند." با خواندن مجدد کتاب ، از چگونگی غم انگیز بودن آن متعجب شدم و از آن بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. "
ایده نوشتن فیلمنامه نویس خصوصاً مجذوب این موضوع شد که مری را وادار کرده است.
تورن توضیح می دهد: "من می خواستم نشان دهم كه كودكی این دختر توسط بزرگسالان از بین رفته و توسط كودكان دوباره ساخته شده است." "آنچه آنها با کالین مشترک بودند این بود که از عدم توجه بزرگسالان رنج می بردند و من می خواستم بر این جنبه در فیلمنامه تأکید کنم."
هم کتاب و هم متن ترون زندگی مری در هند را توصیف می کند. فیلمنامه نویس می گوید: "ما کمی وقت خود را در هند گذراندیم ، در این فیلم صحنه های فلاش بک طرح دار خواهد بود. اما این برای روایت داستان دختر کافی است. او آنگونه که شایسته هر کودکی است دوست نداشت ، اما دلایل بسیار پیچیده ای برای آن وجود داشت که برای درک کودکان غیرقابل دسترسی بود. همینطور که شد ، این بچه ها بودند که او را به زندگی کامل برگرداندند. "
تورن می افزاید: "کاشتن خاکستر روح خود با نهال های جدید و مراقبت از نهال های امید جدید ، مری به درون خود نگاه کرد و این برای هر یک از ما بسیار مهم است." "علاوه بر این ، من می خواهم به ویژه توجه داشته باشم که چگونه طبیعت می تواند هر یک از ما را تغییر دهد. این فیلم به جوانان القا می کند که خانه های خود را ترک کنند ، در باغ یا پارک کلبه بسازند و اگر این اتفاق بیفتد ، عالی است! "
در حالی که آلیسون و هیمن شروع به جستجوی کارگردان کردند ، تورن شروع به کار روی فیلمنامه کرد. آنها آنقدر خوش شانس بودند که مجذوب پروژه فیلمنامه نویس بریتانیایی ، برنده سه جایزه BAFTA مارک ماندن شدند که فیلمبرداری وی شامل سریال های آرمانشهر ، گلبرگ زرشکی و سفید ، گنجینه ملی (که با آن ترون کار کرد) ، فیلم مهر قابیل و همچنین سایر پروژه های موفق
آلیسون می گوید: "ما در فیلم خیلی زود به مارک فکر کردیم." "باغ مرموز با سبک بصری منحصر به فرد و صحنه پردازی برخلاف دیگر نقاشی های او نیست."
این تهیه کننده ادامه می دهد: "او هر یک از پروژه های خود را از قلب خود عبور می دهد و به تهدید روانی و احساسات شخصیت ها می رسد." - او از پروژه های تلویزیونی غم انگیز ، کسل کننده و تحریک آمیز فیلمبرداری کرد. اما در عین حال او فردی بسیار توجه ، ملایم و صمیمی است. هنگامی که او وارد کار می شود ، از قبل می دانید که چیزی شیرین یا خسته کننده کار نخواهد کرد. "
ماندن بلافاصله این ایده را پسندید.
کارگردان می گوید: "متن فیلم جک از نظر حفظ روحیه کلی کتاب کلاسیک بود ، اما دو جنبه را به خصوص دوست داشتم. اول ، این طرح در مورد کودکان بی مهری است که عشق را در دوستی خود پیدا می کنند و برای اولین بار در زندگی خود واقعاً بچه بودن را می آموزند. ثانیاً ، فیلمنامه همان برداشت عاطفی از مشکلات کودکان را که در کتاب وجود داشت ، احساس می کرد ، که به یک رویکرد بسیار جدی و متفکرانه نیاز داشت. معمولاً بزرگسالان به شیوه بزرگسالان می نویسند ، آنها درک کاملاً متفاوتی از غم و اندوه نسبت به کودکان دارند. در این کتاب ، کودکان نیز به روشی بزرگسالانه با مشکلات خود کنار می آیند ، و به نظر من بسیار روحیه دارد ، با روح قرن XXI. "
اقتباس از آثار کلاسیک ادبی
"در هر داستان ، شما می توانید یک داستان متفاوت را بین خطوط ببینید که قبلا هرگز نشنیده اید. این را فقط کسانی می توانند بخوانند که شهود خوبی دارند. "- فرانسیس الیزا برنت.
این اولین بار نیست که دیوید هیمن روی اقتباس از کتاب کار می کند. فقط کافی است بگویم که او فیلم هایی را بر اساس مجموعه هری پاتر تولید کرد.
تهیه کننده می گوید: "من فکر می کنم مهمترین چیز این است که روح کتاب را حفظ کنیم و آن را کلمه به کلمه دنبال نکنیم." - "باغ رمز و راز" یک کتاب کلاسیک از ادبیات است ، بنابراین ، البته ، برخی از سنگ بناها باید باقی می ماند ، اما ما همچنین تعدادی تغییر ایجاد کردیم. به عنوان مثال ، ما زمان بندی را تغییر دادیم زیرا فکر می کردیم فیلم از نظر بصری از آن بهره مند می شود. اما ما هسته اصلی داستان برنت را دست نخورده گذاشتیم. "
آلیسون توضیح می دهد: "ما احساس كردیم كه كودكان مدرن از نقاشی ای كه سرپوش ادواردی نداشته باشد دید بهتری دارند." - ما تصمیم گرفتیم عمل تصویر را برای زمان بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم ، در سال 1947 موکول کنیم. بر این اساس ، والدین مری می توانستند هنگام شیوع وبا در طی پارتیشن هند جان خود را از دست دهند.
این تصمیم به سازندگان فیلم کمک کرد تا فضای ناراحت کننده ای در عمارت میسلتوائیت ایجاد کنند. طبق نقشه ، پس از تاسیس بیمارستان سربازان مجروح ، این املاک نمی تواند بهبود یابد.
آلیسون ادامه می دهد: "بنابراین احساس می شد غمی که مری می خورد همه جا را فرا گرفته است." - هر یک از شخصیت ها به نوعی تحت تأثیر جنگ قرار گرفتند. خانه به پناهگاهی تبدیل شده است که جدا از سایر نقاط جهان است. در چنین مناظر ، داستان مقیاس و اهمیت دیگری پیدا کرد. "
سازندگان فیلم تصمیم گرفتند برای انتقال بهتر روابط بین شخصیت های اصلی ، به ویژه رابطه پیچیده بین کالین و پدر داغدار او ارچیبالد ، برخی از شخصیت های جزئی را فدا کنند.
برادر ارچیبالد و باغبان از داستان حذف شدند. در همان زمان ، جک تورن قهرمان جدیدی را معرفی کرد - سگی ، که مری با او دوست شد و در روزهای ابتدایی حضور در Misselthwaite دچار کمبود توجه شد. به دستور فیلمنامه نویس این سگ بود که دختر را به باغ مرموز هدایت کرد.
سازندگان فیلم تصمیم گرفتند تا در مورد ماهیت غم و اندوه خانواده ای که در میسلوتوائیت زندگی می کنند ، دقیق تر تحقیق کنند. اینگونه است که دو شبح در فیلم ظاهر شدند - هر دو استعاره و به معنای واقعی کلمه. ظاهر آنها از غم و اندوه متولد شد ، مهر و موم آن بر روی تمام ساکنان این املاک است. مادران مری و کالین شخصیت های بسیار مهمی در این طرح شدند. آنها در طول زندگی خواهر بودند و بعد از مرگ هم جدا نشدند.
آلیسون می گوید: "این فیلم ارواح هر دو مادر را به نمایش می گذارد." - در پایان فیلم ، کالین و پدرش آرچیبالد دوباره یک خانواده می شوند. اما در نسخه ما با صحبت با شبح مادرش ، مری فرصتی برای یادآوری والدین خود پیدا خواهد کرد. "
ارواح مادران روحیه ای آرام دارند.
تهیه کننده می افزاید: "این داستان درباره ارواح خانوادگی است ،" در مورد زنجیره های بی تفاوتی خانواده که باید شکسته شود. مری نیاز به بهبود زخم های خانواده ویران شده دایی و زخم های روحی خود دارد. "
آلیسون خاطرنشان می کند که در کتاب برنت ، والدین مری بی مسئولیت به نظر می رسند - آنها به مهمانی ها می روند و اصلاً توجهی به دخترشان ندارند. این تهیه کننده می گوید: "والدین می میرند و مری یک بچه یتیم باقی می ماند." "پس از آن ، برنت با تمرکز بر روابط بین کالین و پدرش ، عملا به شکل مادرش بازگشت."
آلیسون ادامه می دهد: "ما تصمیم گرفتیم که شبح مادر بتواند از دختر دیدار کند." - در طول زندگی خود ، او توجه مریم را از او گرفت. بنابراین ما تصمیم گرفتیم قسمت های کوچکی را وارد کنیم که در آن نشان دادیم غم و افسردگی در پشت انشعاب عاطفی خارجی پنهان است. "
هنگامی که مری در عمارت میسلوتوییت قرار گرفت ، ماری شب گریه را می شنود و فکر می کند که این شبح های سربازانی هستند که در تخت های بیمارستان جان خود را از دست داده اند. او یک اتاق مخفی پیدا می کند و شروع به شنیدن پژواک صدای مادر و عمه اش می کند. با گذشت زمان ، او متوجه می شود که باغ اسرارآمیز متعلق به مادر فقید کالین است. آلیسون توضیح می دهد: "داستان ما این ایده را نشان می دهد که ما در محاصره ارواح اقوام درگذشته خود زندگی می کنیم."
ماندن به خصوص ایده اشباح را دوست داشت. این کارگردان می گوید: "من می خواستم نوعی احساس یک افسانه ترسناک ایجاد کنم. - داستان ما در مورد دختری است که در هند یک سانحه وحشتناک را پشت سر می گذارد ، والدین خود را از دست می دهد و به تنهایی خودش است. مری با یافتن خود در انگلیس ، در فضایی کاملاً بیگانه برای او ، یک سندرم حاد پس از سانحه را تجربه می کند. تمام آنچه که او دارد تخیل اوست. "
در این فیلم ، دوربین بین حالت نیمه خواب مری و واقعیت سرد و مبهم سوئیچ می شود. ماندن توضیح می دهد: "گاهی اوقات خود بیننده نمی فهمد که این رویا به کجا پایان می یابد و واقعیت آغاز می شود." - فکر می کنم این دقیقاً همان شرایط آسیب زا باشد که باید باشد. به نظر می رسد که ما توانسته ایم آنچه را که مری تجربه کرده ، به طور دقیق بیان کنیم. این احتمالاً در مورد بزرگسالان نیز صدق می کند. شخصیت کالین فرث ، آرچیبالد کراون ، همین شوک را متحمل شد. در برهه ای از زمان ، او کاملاً از پسرش جدا شد و او را در یک اتاق حبس کرد و بدین ترتیب او را مجازات کرد. " در نهایت ، او نیز با شبح همسر درگذشته خود ملاقات خواهد کرد.
مهمترین تغییرات پایان فیلم را تحت تأثیر قرار داد. منتقدان از پایان ناکافی دراماتیک کتاب برنت شکایت داشتند ، بنابراین سازندگان فیلم تصمیم گرفتند که به آتش آتش بزنند و در پایان فضای زنگ خطر و خطر ایجاد کنند. در این لحظات است که ارواح کاملاً خود را نشان می دهند.
آلیسون می گوید: "اوج آتش خواهد گرفت." - با "جین ایر" تشبیهی وجود دارد ، گرچه این صحنه در کتاب نبود. ما از بسیاری از موزه های خانه های انگلیسی بازدید کردیم و تقریباً همه آنها در یک زمان دچار آتش سوزی شدند. "
آتش با تصفیه و احیای خانه در پایان فیلم و در نتیجه با احیای خانواده همراه است.
شخصیت ها
مری لنوکس دختری با تخیل غنی و عزت نفس بالا است. سازندگان فیلم می خواستند بازیگری را در این نقش ببینند که هنوز برای مخاطبان گسترده شناخته نشده است. مدیر بازیگران نمونه های حدود 800 متقاضی را بررسی کرد و سرانجام ، این انتخاب به عهده دیکسی اگریکس 12 ساله بود.
این کارگردان می گوید: ماندن صمیمانه استعداد استثنایی این بازیگر جوان را تحسین می کند: "او برای اولین بار فقط 12 سال داشت که با هم آشنا شدیم ، اما در سن 12 سالگی فکر می کرد 26 ساله است." - صحبت با او جالب بود ، می توانستید به عنوان یک بازیگر بزرگسال به او توصیه کنید ، اما در عین حال او خودانگیختگی کودکانه ای را که برای صحنه های باغ خیلی به آن نیاز داشتیم ، حفظ کرد. من می خواستم صحنه های موجود در باغ بازی و سرگرمی داشته باشد ، به طوری که بچه ها کثیف شوند ، پروانه ها را تعقیب کنند و برای سرگرمی سوت بزنند. شاید به نظر می رسد که تا حدودی به سبک قدیمی باشد ، اما برای من تا امروز مرتبط است. دیکسی این کودکانه بودن فوق العاده را داشت و من سعی کردم او را در فیلم نشان دهم ، اگرچه او شخصیت کاملاً متفاوتی از قهرمان را بازی می کند. "
ماندن ادامه می دهد: "من به دختری احتیاج داشتم که بتواند طیف وسیعی از تجربیات و تغییرات عاطفی توصیف شده توسط جک را در متن درک و انتقال دهد." "در همان زمان ، سن واقعی او باید با صحنه هایی داده می شد که مری لباس می پوشد یا می رقصد."
اگریکس از دریافت این نقش بسیار خوشحال شد. بازیگر زن گفت: "من به سختی باور می کردم." - این واقعیت را که مری در ابتدای فیلم به نظر می رسد دختری بسیار آزرده خاطر و بسیار دردناک است بسیار دوست داشتم. او همه چیز را از دست داد. اما با گسترش طرح ، او به یک قهرمان جذاب تبدیل می شود. او می فهمد چه اتفاقی برای او افتاده است و من از بازی در چنین نقشی بسیار خوشحال شدم. و من همچنین دوست داشتم که مری اصلاً ذره ذره نیست و آنچه را که فکر می کند می گوید. "
اجریکس اضافه می کند: "من فکر می کنم این یک فیلم فمینیستی است." - داستان از طرف مری روایت می شود ، حتی بیشتر از آن که در کتاب باشد. و من فکر می کنم خیلی باحال است. "
اگریکس خاطرنشان می کند که او به ویژه نقش طبیعت و باغ را در طرح دوست داشت. این بازیگر متقاعد شده است که این مسئله برای کودکان قرن بیست و یکم بسیار مهم است: "من فکر می کنم صحبت کردن در مورد طبیعت اکنون بسیار مهم است ، زیرا بسیاری از جوانان ، از جمله خودم ، زمان زیادی را صرف تلفن های خود می کنند. این فیلم چشمانم را به چقدر چیزهای زیبا و جالب توجه باز کرده است. اگر از صفحه نمایش گوشی های خود جدا شویم ، می توانیم همه اینها را ببینیم و احساس کنیم! "
این بازیگر ادامه می دهد: "مادرم یک گل فروشی است ، پدر من یک باغبان است ، پدربزرگ من یک کشاورز است ،" بنابراین من در خانواده ای بزرگ شدم که با طبیعت در تماس نزدیک هستند ، اما این فیلم به من الهام بخش داد که وقت بیشتری را در خارج از خانه بگذرانم. "
اگریکس کتاب برنت را خواند ، اما فیلم تورن واقعاً او را تحت تأثیر قرار داد. او می گوید: "جك با طرح استادانه طرح فعلی را طراحی كرده و جنبه های اصلی آن را دست نخورده باقی گذاشته است." - فیلمنامه به وضوح نشان می دهد که چگونه مردم می توانند تغییر کنند. این برای مری و کالین و بزرگسالان نیز صدق می کند. "
برای آشکار کردن دنیای درونی مری ، سازندگان فیلم بر روی تخیل دختر (که اتفاقاً در کتاب شرح داده شده) تمرکز کردند. تخیل تا حدی نفرت انگیز قهرمان را در ابتدای داستان صاف کرد. برای مطالعه دقیق تر این کیفیت از قهرمان ، فیلمسازان به کتاب دیگری از برنت ، شاهزاده خانم ، که در سال 1905 منتشر شد ، مراجعه کردند.
آلیسون می گوید: "ما از شاهزاده خانم كوچك توصیف تخیل قهرمان را وام گرفتیم." "ما می خواستیم تخیل بچه ها در مرکز داستان باشد."
تخیل و احساسات با پیشرفت خط داستانی فیلم به مری کمک کردند. تهیه کننده توضیح می دهد: "این تا حدی داستانی است در مورد اینکه کودکان چگونه می توانند دنیای بزرگسالان را درک کنند ، و دشواری هایی را که باید با آن روبرو شوند را می بینند" "خود مری با پیوستن پسر عمویش کالین به پدر دورافتاده اش ارچیبالد اشتباهات دوران کودکی خود را اصلاح می کند."
آرچیبالد کراون ، عموی مری و صاحب املاک Misselthwaite ، شخصیتی نسبتاً مرموز است. در داستان ، او به عنوان کهن الگو از چهره ای تنها که در قلعه سرگردان است ، توصیف شده است ، مانند زیبایی و حیوان یا جین ایر. ایفای این نقش بسیار دشوار بود ، بنابراین سازندگان فیلم او را به یکی از با استعدادترین بازیگران زمان ما - برنده اسکار کالین فرث - پیشنهاد دادند.
فرث تعطیلات خود را قطع کرد و قسمت را گرفت. ماندن می گوید: "من فکر می کنم کولین واقعاً شجاع است که نقش ارشیبالد غمگین را به عهده بگیرد." - او در مورد غم و اندوه مردانه به دقت تحقیق کرد. آرچیبالد از آن شخصیت هایی نیست که بیننده آن را دوست داشته باشد. اگر این اتفاق بیفتد ، فقط به این دلیل است که کالین با دقت روی نقش خود کار کرده و چقدر خودش را به قهرمان داده است. "
دیوید هیمن با همکار خود موافق است: "به لطف استعداد کالین ، بیننده با شخصیت خود ابراز همدردی خواهد کرد ، نگران او باشید. ما فوق العاده خوش شانس هستیم که ستاره ای نه تنها از سینمای انگلیس ، بلکه از نظر اندازه جهانی نیز به دست آورده ایم. "
به گفته فرث ، بازی در شخصیتی که در فیلمنامه تورن توصیف شده بسیار جالب بود. بازیگر توضیح می دهد: "او بسیار مرموز است ، - و بلافاصله در قاب ظاهر نمی شود. آشنایی مری با عمویش دختر را واقعاً می ترساند. از نگاه مری ، او مانند نوعی هیولا به نظر می رسد. مری با رسیدن به میسلوتوییت ، خود را در جهانی بی رحم ، ویران و پر از ناامیدی می یابد. این املاک به لطف آرچیبالد شد. "
فرث ادامه می دهد: "چنین نقش هایی برای من بسیار جالب هستند ، زیرا من باید همه تفاوت های ظریف را خودم احساس کنم ، تا آنها را از خودم عبور دهم." "آرچیبالد از دست دادن همسر محبوب خود بسیار ناراحت است ، اما اجازه می دهد که غم و اندوه او به یک نیروی مخرب وحشتناک تبدیل شود."
فرث تصریح می کند که خطرناک بودن وضعیت آرچیبالد بر همه و همه چیز در اطراف او تأثیر می گذارد: "او اجازه داد که غم و اندوه خود و همه کسانی که به او نزدیک بودند نابود شود. باغ ، خانه ، پسر و همه افرادی که در این املاک کار می کردند - اثر مخرب غم و اندوه آرچیبالد بر همه تأثیر گذاشت. "
فرث متقاعد شده است که غم مصرف کننده ارچیبالد به طرز خشمگینانه ای خودخواهانه است: "او همه را فراموش کرده است ، یا حداقل خود را مجبور می کند همه را فراموش کند. او با طرح نفرت از خود بر روی عزیزان ، آنها را آزار می دهد. پسرش اولین نفری بود که تحت تأثیر افسردگی ناشی از خود-شعله ور شدن آرچیبالد قرار گرفت. "
کالین کراون پسر آرچیبالد و دومین شخصیت مهم کودک در باغ رمز و راز است. پسر با تلاش پدر داغدارش در رختخواب خود محبوس شده است. او واقعاً به درمان احتیاج دارد ، که این امر به دوستی با مری و پس از آن خروج از باغ تبدیل می شود. سازندگان فیلم برای بازی در نقش کالین به ادان هایهورست پیشنهاد دادند.
ماندن یادآوری می کند: "وقتی ادان به ممیزی آمد ، فکر کردم چیزی منحصر به فرد در نحوه خواندن او وجود دارد." - او کلماتی را با لهجه ای که در دهه 1940 شنیده می شد ، درست مانند كودكان در فیلم های قدیمی صحبت می كرد. فکر کردم این یک یافته بسیار شایسته برای یک بازیگر جوان است. "
این کارگردان ادامه می دهد: "بعد از ممیزی ، ما با او صحبت کردیم - در واقع ، هیچ لهجه ای وجود ندارد." - من پرسیدم این لهجه از کجا آمده است ، و او پاسخ داد که بسیاری از فیلم های قدیمی را در YouTube تماشا کرده و فقط لهجه را از شخصیت های کودکان در این فیلم ها کپی کرده است. او از قبل برای این نقش آماده بود! "
خانم مدلاک ، خانه دار در عمارت میسلت وایت. در کتاب برنت ، وی به عنوان زنی بدون سازش و تیز زبان توصیف شده است. با این حال ، سازندگان فیلم تصمیم گرفتند این شخصیت را عمیق تر و آسیب پذیرتر کنند. این نقش به جولی والترز پیشنهاد شد که دو بار نامزد اسکار شد. او پیش از این در صحنه گنجینه ملی با تورن و مندن کار کرده است و با هیمن به دلیل بازی در هفت فیلم در مجموعه حقوقی هری پاتر و در هر دو فیلم ماجراهای پدینگتون ، با هیمن قرار ملاقات بیشتری داشته است.
هیمن خوشحال بود که موفق شد خانم بازیگر را علاقه مند کند:
"این فقط خارق العاده است. بیننده قهرمان خود را احساس می کند و بی اختیار شروع به نگرانی در مورد او می کند. ممکن است به نظر برسد که در فیلم ما ، جولی نقشی تاریک و حتی گاهی ترسناک داشته است ، زیرا به شخصیت اصلی اجازه نمی دهد آنچه را که می خواهد انجام دهد. به هر حال خانم مدلاک اقتدارگرا است. اما با توجه به اینکه جولی در این نقش بازی می کرد ، توانستیم دو پرنده را با یک سنگ بکشیم. ممکن است او ظالم به نظر برسد ، اما بیرحمی او نیز انسانیت را نشان می دهد. او فقط یک زن خونسرد و عصبانی نیست. جولی توانست شخصیت را بسیار متنوع کند. "
مندن شروع می کند تا استدلال کند که والترز یکی از بهترین بازیگرانی است که تا به حال با او کار کرده است. کارگردان می گوید: "او می تواند هر کاری انجام دهد." - هنگام بحث در مورد شخصیت خانم مدلاک ، من به طور خاص اشاره کردم که نمی خواهم او یک شخصیت شرور کارتونی باشد. او نگهبان این خانه ، دستیار وفادار آرچیبالد است و در این کتاب ، از جمله ، به عنوان زنی توصیف شده است که اشتباهات را نمی بخشد. با این حال ، جولی موفق شد آسیب پذیری ، رمز و راز و شوخ طبعی را در تصویر خود وارد کند ، که ماهرانه او را پشت یک ماسک پنهان کرد.
از همان اولین ملاقات ، خانم مدلاک می دانست که مری برای او آسان نخواهد بود.
ماندن خاطرنشان می کند: "او عصبانی نیست ، بلکه کاملا گیج و سرگردان است." - خیلی خنده دار شد. جولی با بازیگری خود توانست چیزهای زیادی را منتقل کند. فکر نمی کنم بسیاری از افراد توانایی چنین کاری را داشته باشند. "
به گفته والترز ، او نحوه ایجاد شخصیت خود توسط تورن را بسیار دوست داشت. بازیگر می گوید: "از بسیاری جهات ، او نماینده دوره ویکتوریا است." - او بسیار وفادار است و احتمالاً حتی کمی عاشق آرچیبالد است. قهرمان من آماده است تا برای محافظت از آرچیبالد و خانه اش هر کاری انجام دهد. "
اداره چنین عمارت بزرگی کار ساده ای نیست. والترز توضیح می دهد: "او در تلاش است تا همه چیز را پیش ببرد ، به طوری که همه چیز به حالت عادی برگردد ، به طوری که عمارت مانند قبل از فاجعه باشد." - او باید با آرشیبالد و افسردگی او ، با جهان بینی تغییر یافته خود ، به نوعی کنار بیاید. تعجب آور نیست که شخصیت او عصبی است. "
والترز از حرفه ای بودن و تدبیر Egerix یادداشت می کند - کار با بازیگر زن جوان در قاب و برقراری ارتباط خارج از آن بسیار خوشحال کننده بود. والترز یادآوری می کند: "ما بیشتر صحنه ها را با هم بازی کردیم." - دیکسی از نظر سن بسیار با استعداد و باهوشی است. از بسیاری جهات ، کار ما کاملاً متفاوت از عکسبرداری معمول با کودکان بود. صحبت با او جالب بود. "
والترز می افزاید: "علاوه بر این ، رابطه خانم مدلاک و مری بسیار جالب است." - قهرمان من از نحوه صحبت مری و نوع نگاه به دنیا کاملاً گیج شده است. همیشه یک تقابل خاموش بین آنها وجود دارد ، زیرا خانم مدلاک در تلاش است تا به طریقی با شورشی کوچک کنار بیاید. "
مری با دوست شدن با شماس که کمی بزرگتر از او است وحشی طبیعی خود را آرام می کند. برادر خدمتکار عاشق راه رفتن در هوای تازه است و با گفتن باغچه به او کمک می کند تا به طبیعت نزدیکتر شود. دیکن را امیر ویلسون بازی می کرد که اخیراً در سریال های Dark Darkles در سریال های BBC و HBO ظاهر شد. ایسیس دیویس نقش خواهرش مارتا را بازی می کرد.
ماندن به یاد می آورد: "من بسیاری از ممیزی های پسران را برای Deacon گذراندم ، اما امیر را انتخاب کردم." - او قبلاً تجربه کار در صحنه تئاتر را داشته است ، ناگفته نماند که کار با او بسیار ساده است ، زیرا او تقریباً در هر موضوعی قادر به گفتگو است. من قبلاً با ایسیس کار می کردم ، بنابراین از قبل می دانستم که نقش مارتا را به چه کسی پیشنهاد دهم. بچه ها خوب کنار آمدند. "
اکنون زمان تماشای فیلم "باغ مخفی" است تا در دنیای جادو و کودکی غرق شوید و با شخصیت های داستان جدید افسانه ای دوست شوید.